تکه هایم برنمی گردند... به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت بیست
زمان ارسال : ۲۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 17 دقیقه
سرش را بالا آورد و خواست دهان باز کند که دستم را جلوی صورتش نگهداشتم و با بغض و رنجش در چشمانش خیره شدم:
- کاش میدونستی کسی که هر بار اشتباهت رو میبخشه و یه شانس دوباره بهت میده، همون کسی هست که هیچوقت باهات قهر نمیکنه... اما اگه بره... میره که بره!
کلافه و همراه با لحنی طلبکار جواب داد:
- زبون آدم نمیفهمی نه؟ میگم من اعتیاد ندارم.
به تأیید سر تکان دادم.
- میدون
مریم گلی
00آستاتیرا جان برای دوشنبه پارت نذاشین ؟انشاالله که مشکلی نباشه ،شما یکی از منظم ترین نویسندگان رمان های آنلاین هستید ،تعجب کردم از نداشتن پارت ،ممنونم نویسنده جان